2×2=5

قانون تقويت مثبت :

هر رفتاري كه تقويت مثبت دريافت كند تكرار ميشود.

 

قانون اول : تمركز روي خود

 

اگر از وضعيتي ناراضي هستيم ، من ذهني ان را به عوامل بيروني ( مثل افراد ديگر، شرايط اقتصادي، شرايط اجتماعي )نسبت ميدهد. 

 

مولوي ميگويد حتي اگر رويدادها ٨٠ درصد به عوامل بيروني مرتبط اند ، ما بايد روي ان ٢٠ درصدي كه به خودمان مربوط ميشود و در كنترل ماست تمركز و اقدام كنيم تا بتوانيم شرايط راتغيير دهيم.

 

با موكول كردن شرط انجام كارها به عوامل بيروني كه تحت كنترل فرد نيستند ، او كم كم انگيزه ي انجام كارها را از دست ميدهد و احساس درماندگي و در نهايت افسردگي ميكند.

 

 

حتي كوچكترين قدمهايي كه از درون تراوش ميكند ، مثل يك فكر، يك اقدام ، يك تماس و . فرد را در مسير تغيير قرار ميدهد.

 

* مشاهده كننده جنس مشاهده شونده را تعيين ميكند. 

 

رويدادها به خودي خود نه خوبند و نه بد ، اينكه من به عنوان ناظر به چه شكلي به ان رويداد نگاه ميكنم ، جنس انرا تعيين ميكند.

 

* تو پادشاه جهان خودت هستي ، هيچ رويدادي از كنترل تو خارج نيست به شرطي كه اول مسووليت نوع نگاهت به ان رويداد را بر عهده بگيري.

 

قانون اول توقع را در ما كور ميكند و به ما ياد ميدهد كه هر چه را كه ميخواهي تغيير دهي روي خودت متمركز شو. 

تمركز روي خود ياد ميدهد كه به عنوان مشاهده كننده قدرت ديد سالم به زندگي را پيدا كني.

 

 

با تمركز روي خود در هر اتفاقي بپرسيم سهم من از اين رويداد چيست؟

و چه كاري ميتوانم بكنم و با چه روشي ميتوانم در ان تغيير ايجاد كنم؟

 اشاره مستقیم مولانا به کندالینی

این جا کسی است پنهان دامان من گرفته

خود را سپس کشیده پیشان من گرفته

 

این جا کسی است پنهان چون جان و خوشتر از جان

باغی به من نموده ایوان من گرفته

 

این جا کسی است پنهان همچون خیال در دل

اما فروغ رویش ارکان من گرفته

 

این جا کسی است پنهان مانند قند در نی

شیرین شکری دکان من گرفته

 

جادو و چشم بندی چشم کسش نبیند

سوداگری است موزون میزان(#سوشومنا) من گرفته

 

چون گلشکر من و او در همدگر سرشته (آیدا پینگالا و سوشومنا)

من خوی او گرفته او آن من گرفته

 

در چشم من نیاید خوبان جمله عالم

بنگر خیال خوبش مژگان من گرفته

 

من خسته گرد عالم درمان ز کس ندیدم

تا درد عشق دیدم درمان من گرفته

 

تو نیز دل کبابی درمان ز درد یابی

گر گرد درد گردی فرمان من گرفته

 

در بحر ناامیدی از خود طمع بریدی

زین بحر سر برآری مرجان من گرفته

 

بشکن طلسم صورت بگشای چشم سیرت(#چشم_سوم)

تا شرق و غرب بینی سلطان من گرفته

 

ساقی غیب بینی پیدا سلام کرده

پیمانه جام کرده پیمان من گرفته

 

من دامنش کشیده کای نوح روح دیده

از گریه عالمی بین طوفان من گرفته

 

تو تاج ما وآنگه سرهای ما شکسته

تو یار غار وآنگه یاران من گرفته

 

گوید ز گریه بگذر زان سوی گریه بنگر

عشاق روح گشته ریحان من گرفته

 

یاران دل شکسته بر صدر دل نشسته

مستان و می‌پرستان میدان من گرفته

 

همچو سگان تازی می‌کن شکار خامش

نی چون سگان عوعو کهدان من گرفته

 

تبریز *شمس دین را بر چرخ جان(#چاکراها) ببینی

اشراق نور رویش کیهان من گرفته

*توضیح: شمس حقیقی (با توجه به وضعیت over chart مولانا و تغییر ارتعاش خورشید در هبوط چارت تولد اش، بعلت یوگاهای خاص ، همچنین تاثیر هجرت و فعال شدن کندالینی ) در درون مولانا بوده !

این بهار هم تمام شد آخرین بهاری که با ۱۳ آغاز می شد ، آخرین بهاری که نتوانستیم خوب آن را در آغوش بکشیم، آخرین بهاری که نتوانستیم در بدرقه ای و در سلامی خوب نگاهش کنیم و عشق مان را نثارش کنیم . آخرین بهار ۱۳۰۰ هم می رود تا راهگشای اولین بهاری باشد که آغازش ۱۴۰۰ است .آخرین بهار ۱۳۰۰ را با امیدی برای بهترین ها و تلاشی برای بهتر شدن ها بدرقه می کنیم خداحافظ آخرین بهار ۱۳۰۰

اگر شما روی انرژی های خود کار کرده باشید متوجه می شوید که افراد زیادی سعی دارند توسط تارهای اتری به شما مرتبط باشند این ارتباط ، را میتوان به دو نوع مثبت و منفی تقسیم کرد دریافت و انتقال انرژی به روش مثبت ؛ موجب میشود که هر دو شخص پیشرفت های روحی داشته باشند اما عده ای به روش اشتباه سعی دارند از شما تغذیه ی انرژی داشته باشند ؛ این افراد یه گروه های مختلفی تقسیم میشوند : ۱- افراد شکوه گر :کسانیکه مدام از وضعیت موجود گلایه و شکوه دارند و این گلایه و آه و

دعا نویس ها . شاید سوال خیلی از ما این باشد. آیا دعا نویس ها میتوانند مشکلات ما را حل کنند؟ آیا کار درستی است که نزد دعا نویس برویم و به او بگوییم که فلان مشکل من را حل کُن؟ بخت من بسته شده است، گمان میکنم کسی برایم دعا نوشته است. مشکل من حل نمیشود. گمان میکنم کسی دعایی نوشته است که در کارهایم طلسم ایجاد شود. دعا نوشتن یعنی کار با حروف اَبجد. رمز گشایی اسامی انسان ها. استفاده از کلمات ناشناخته و رمز آلود و اسم جِنیانی که برای انجام کارها مامور